بالاخره اومدم!
نميدونم چرا اين مدت هر چى ميخواستم بيام و عكس بذارمو خاطرات وندارو بنويسم نميشد!
هم يكم دوست نداشتم بيام اينجا هم تنبليم ميشد!
اما الان ديگه ميخوام بيامو از وندا كوچولو بنويسم و عكساشو بذارم ،
اميدوارم ديگه تنبلى نكنم و مامان خوبى باشم از همه ى دوستاى خوبم هم ممنون هستم كه اين مدت همش سر ميزدسنو به يادمون بودين ، كلى هم عذر خواهى ميكنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی