ونداوندا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

وندا عسل مامان و بابا

لباسای وندا جونی 2

اینم ادامش  بقیه لباساتم به زودی عکس میگیرمو میذارم        این تاپو 4 سال پیش خریدمممم   حالا قسمت شما شده   عاشق قلب پشتشم    ای خداااااا دامن وندا جونمووووو                  این دامنو برات گرفتم برا عکس آتلیه  ...
3 اسفند 1392

لباسای وندا جونی

وندا جونم امروز بالاخره از یه سری لباسات عکس گرفتم و میخوام برات بذارم که بزرگ که شدی اولین لباساتو ببینی  بعدا از بقیشونم عکس میگیرمو میذارم  نمیدونی چه ذوقی میکنم این لباسارو میبینمااااااااا  همش تو این لباسا تصورت میکنمو میرم تو رووووووویا   قرببونت بره ماماااااااانی    اینو میخوام وقتی از بیمارستان میاریمت خونه بپوشونمت   امیدوارم اندازت باشه          اینم بقیشوووون                             ...
3 اسفند 1392

اولین سفر وندا تو دل مامانی

عسل مامان منو بابایی با شما تو هفته ی 24 رفتیم دبی  من اولش خیلی استرس داشتم اما همه چیز خوب بود اصلا اذیت نشدیم هیچ کدوممون کلی لباسای خوشگل برات گرفتم که بعدا عکساشو میذارم برات  همش به این فکر میکردم که سال دیگه 3 تایی باز بریم اونجا کلی خوش بگذرونییییییییم خاله الهامم دیدم کادوی خوشگلتو گرفتم  قربونت برم مامانی لباساتو که میبینم همش تورو توشون تصور میکنم    کاشکی زودی فروردین بشه وندا جون مامانی بیاد تو بغلمممممم  ٢٨ آذر ٩٢...
18 بهمن 1392

مامان تنبل

سلام عشق مامانی قربونت برم ببخشید که من انقدر تنبل شدم این همه وقت گذشته و سر نزدم  الان یه مدته که همش خوابم اما خوب میخوام انرژی داشته باشم  برای وقتی که میخوای بیای بغل مامان این مدت خیلی زود گذشت و شما 6 هفته و 3 روز  دیگه میای تو بغلم االبته اگه عجله نداشته باشی  تاریخ زایمانم 2 فروردین شده من برا دیدن عشقم لحظه شماری میکنم  راستی 5 بهمن رفتم سونو و شما 29 هفته و 2 روزت بودو 1300 گرم بودی و با اینکه نگران وزنت بودم و همه میگفتن شکمم کوچیکه اما عشق مامان خیلی هم وزنش خوب  بووووود    ١٦ بهمن ٩٢...
18 بهمن 1392

هدیه خاله الهام

وندا جونم دوست مامانی که امارات زندگی میکنه این قلبا و پرنده های خوشگلو خودش برات درست کرده  اسمتم روش هست هر وقت عکسشو میبینم و اسمتو کلی ذوقتو میکنم   ببین چه خاله ی هنرمندی داری  هنوز ازش نگرفتم هفته ی دیگه منو بابایی با وندا جونی تو شکم مامانش میخوایم بریم دبی و کلی ذوق دارم که خاله الهامو میبینم  ١٩ آذر ٩٢...
18 بهمن 1392